بذر آمریکا استرالیا کره شمالی استرالیا

بذر: آمریکا استرالیا کره شمالی استرالیا کره شمالی پیونگ یانگ وزارت خارجه وزیر امور خارجه

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

گت بلاگز اخبار ورزشی و نتایج مسابقات می‌خواستم تلفن را روی کی‌روش قطع کنم / قدوس

سامان قدوس بازیکن تیم ملی کشور عزیزمان ایران در خصوص گروه سخت کشور عزیزمان ایران در جام جهانی گفت:قرعه کشور عزیزمان ایران در جام جهانی خیلی سخت است. 

می‌خواستم تلفن را روی کی‌روش قطع کنم / قدوس

قدوس: می خواستم تلفن را روی کی روش قطع کنم

عبارات مهم : ایران

سامان قدوس بازیکن تیم ملی کشور عزیزمان ایران در خصوص گروه سخت کشور عزیزمان ایران در جام جهانی گفت:قرعه کشور عزیزمان ایران در جام جهانی خیلی سخت هست.

روزنامه خبرورزشی نوشت: سایت آفتون بلات سوئد روز گذشته و در آستانه سفر سامان قدوس به جام جهانی همراه تیم ملی، با این بازیکن و پدر و مادر ایرانی اش مصاحبه مفصلی انجام داد. مصاحبه ای که سامان طی آن از نخستین مکالمه اش با کارلوس کی روش، نخستین سفر زندگی اش به کشور عزیزمان ایران و رد کردن دعوت تیم ملی سوئد به خاطر تیم ملی کشور عزیزمان ایران گفت.

سامان قدوس نخستین فوتبالیستی است که در سوئد متولد شده است و پرورش یافته ولی در جام جهانی جهت کشور دیگری بازی می کند. سامان در این خصوص می گوید: همه فکر می کنند این اتفاقات خیلی سریع رخ داد ولی این طور نیست. البته خود فوتبال ساده است ولی در کنار آن باید با خیلی از پرسشها نامرئی مبارزه کنید. زمانی که جهت ترلبورگس بازی می کردم، درخواست نامه ای جهت تیم های ۴ دسته برتر فوتبال سوئد فرستادم و حتی اعلام کردم حاضرم رایگان جهت آنها بازی کنم ولی حتی پاسخ نامه ام را هم ندادند.

می‌خواستم تلفن را روی کی‌روش قطع کنم / قدوس

اینجا بود که این فکر به ذهنم زد قرار است در فوتبال به کجا برسم؟ هرگز این شک به فوتبال از ذهنم خارج نشده و اگر یک وقت تصادفی در تیم سوریانسکا نبود، هرگز این وقت ها را به دست نمی آوردم. بازی در لیگ برتر سوئد، بازی در تیم ملی سوئد و حالا بازی در جام جهانی جهت ایران.

در تیم ملی سوئد من چند دقیقه برابر ساحل عاج بازی کردم و سپس طی نیم ساعت بازی برابر اسلواکی یک گل زدم ولی زمانی که اردوی تیم را ترک می کردم، اصلاً احساس اینکه عضوی از تیم ملی سوئد هستم را نداشتم. پیش از همه این ها زندگی کابوس وار من ادامه داشت، تلاش زیادی در فوتبال کردم ولی هرگز دریافتی نداشتم تا اینکه مادرم به من گفت آیا قصد نداری کاری انجام بدهی که دستمزد دریافت کنی؟ تو نباید بی کار بمانی و فکر کنی همه چیز رایگان هست. اینجا بود که به واسطه یکی از آشنایان به کار فروش گوشی مشغول شدم ولی بعد از مدت ها فقط یک گوشی فروختم که این اصلاً خوب نبود ولی با این حال رئیسم اعلام کرد سامان می تواند اینجا بماند تا من یک تیم جهت او پیدا کنم به شرط اینکه من مدیر برنامه هایش باشم.

سامان قدوس بازیکن تیم ملی کشور عزیزمان ایران در خصوص گروه سخت کشور عزیزمان ایران در جام جهانی گفت:قرعه کشور عزیزمان ایران در جام جهانی خیلی سخت است. 

آن وقت جهت پیوستن به ترلبورگس در ازای حقوق ماهانه ۵۰۰۰ کرون به توافق رسیده بودم. رئیسم اعلام کرد اگر من به ترلبورگس بپیوندم، ۵۰ هزار کرون به این تیم پرداخت خواهد کرد در حالی که این تیم فقط ۶۵۰۰ کرون به من پرداخت می کرد. به این ترتیب من جهت نخستین بار به یک تیم واقعی پیوستم. در این تیم در ۲۵ بازی فقط یک گل زدم، بعد یک روز در تمرین از ناحیه زانو آسیب دیدم و به من گفتند آسیب جدی است و احتمالاً باید فوتبال را کنار بگذارم و من فقط گریه می کردم ولی بعد از آزمایش ایکس ری مشخص شد فقط یک خونریزی بود. همین جا تصمیم گرفتم از تیم ترلبورگس جدا شوم ولی هیچ تیمی مرا نمی خواست. آخر تیم سوریانسکا حاضر شد در یک جلسه تمرین آن حاضر شوم. آنها به تازگی هافبک خود را فروخته بودند و دنبال یک جانشین بودند. این بااهمیت ترین جلسه تمرینی زندگی ام بود. اینجا بودکه به خودم گفتم یا حالا یا هیچ وقت. در این تمرین هرچه که می توانستم، انجام دادم. بعد مربی به سمت من آمد و گفت کافی هست. من تو را می خواهم.

این بااهمیت ترین تمرین من بود. اگر این تمرین خوب پیش نمی رفت، شاید الان به جای جام جهانی، باید به دسته سوم می رفتم. من در سوریانسکا تقویت شدم ولی جهش من در اوسترسوندس و زمانی که گراهام پاتر سرمربی این تیم مرا دید، رقم خورد. پاتر واقعاً یک نابغه است و در نخستین ملاقات می دانست من کی هستم و چه انتظاری از من دارد. تابستان گذشته بود که تلفنم زنگ زد، ابتدا خواستم قطع کنم ولی بعد فهمیدم او کارلوس کی روش، سرمربی تیم ملی کشور عزیزمان ایران هست. هنوز مکالمه کی روش به گراهام پاتر را به طور دقیق به یاد دارم. پاتر کلی اغراق آمیز از من تعریف کرد و به کی روش گفت من دوست دارم ۱۰ بازیکن مثل سامان قدوس داشته باشم. سپس کی روش به من گفت خب تیم ملی سوئد که تو را نمی خواهد، بعد آیا جهت کشور عزیزمان ایران بازی نمی کنی؟ ما در حال رفتن به جام جهانی هستیم. بنابراین خوب فکر کردم و البته خیلی سریع تصمیم گرفتم و مدتی بعد به عنوان بازیکن تیم ملی کشور عزیزمان ایران به کره جنوبی سفر کردم. این سفر عجیب و غریبی بود.

از استانبول سوار هواپیما شدم در حالی که سرماخوردگی شدیدی داشتم. بعد از کره جنوبی، نخستین سفر زندگی ام به کشور عزیزمان ایران را تجربه کردم. این تصورات بسیار قشنگ و نیرومند بود؛ ورزشگاه آزادی هوا بیرحمانه داشت ولی به خاطر نرسیدن مدارک فیفا نتوانستم بازی کنم. من هنوز نخستین بازی ملی خود را جهت کشور عزیزمان ایران انجام نداده بودم و به سوئد برگشتم که تلفنم زنگ زد. او مدیر تیم ملی سوئد بود که خواست مرا به تیم ملی دعوت کند. ولی آیا باید الان تماس می گرفتند؟ حالا که به تیم ملی کشور عزیزمان ایران رفته بودم؟! آنها کلی وقت جهت دعوت کردن من داشتند ولی حالا که کشور عزیزمان ایران را گزینش کرده بودم، با من تماس گرفتند.

می‌خواستم تلفن را روی کی‌روش قطع کنم / قدوس

ابتدا گفتم آه تیم ملی سوئد هنوز مرا می خواهد ولی بعد فکر کردم، گفتم این کار زشتی است و من این کار را نمی کنم. همان لحظه سوتریوس پاپا جیانوپولوس همبازی ام در اوسترسوندس کنارم بود و به من گفت چه کار می کنی؟ و من هم فوراً جواب دادم دوست ندارم به تیم ملی سوئد بروم. من الان بازیکن تیم ملی کشور عزیزمان ایران هستم. البته راحت نبود. بعد از آن افراد زیادی درخواست کردند نظر مرا عوض کنند. دنیل لیندبرگ، مدیر اوسترسوندس به من گفت اگر تیم ملی سوئد را گزینش کنم، از مزایای بسیاری برخوردار خواهم شد ولی من پاسخ دادم نمی توانم چیزی را گزینش کنم و سپس آن را جهت شرایط بهتر عوض کنم.

در طبقه بالای منزل ما دو پیراهن آویزان هست. اول پیراهن تیم ملی سوئد که با آن به اسلواکی گل زدم و دوم پیراهن تیم ملی کشور عزیزمان ایران که نخستین گلم را با آن به پاناما زدم و پدر و مادرم به هر دوی این پیراهن ها افتخار می کنند ولی هرگز تلاش نکردند در تصمیمم چیزی را به من تحمیل کنند. این چیزی نیست که معمولاً در مورد آن صحبت کنم ولی مادر من سرطان پوست دارد و این عنوان در تمام تصمیمات و زندگی من تأثیرگذار هست. مادرم دوست داشت من از طریق تحصیلات به جایی برسم ولی من او را ناامید کردم ولی حالا دوست دارم بتوانم از طریق فوتبال او را خوشحال کنم.

سامان قدوس بازیکن تیم ملی کشور عزیزمان ایران در خصوص گروه سخت کشور عزیزمان ایران در جام جهانی گفت:قرعه کشور عزیزمان ایران در جام جهانی خیلی سخت است. 

من در فوتبال به عنوان یک انسان هم عوض کردن کرده ام. یک سال قبل که جهت شهرآورد شمال برابر ساندسوال رفته بودیم، در حاشیه دیدار بزرگ با آن همه تماشاگر دو کودک سوری را دیدم که مادر خود را گم کرده بودند. من مصمم بودم از آنها مواظبت کنم و زمانی که آنها آخر مادر خود را پیدا کردند، گفتند این عالی ترین روز زندگی آنهاست. من آنها را نمی شناختم و هیچ چیزی از آنها نمی دانستم و اصلاً نمی دانم آیا آن روز قبل از بازی با آنها صحبت کردم. آنجا بود که فهمیدم باید در زندگی به یکدیگر کمک کنیم و اکنون سرپرستی ۴ فرزند را بر عهده دارم. آنها اکنون خانواده دوم من هستند.

اما برگردیم به فوتبال، من تاکنون ۶ بازی جهت تیم ملی کشور عزیزمان ایران انجام داده ام. تا قبل از آن نمی دانستم به چه تیمی می روم ولی حالا تحت تأثیر قرار گرفته ام. کشور عزیزمان ایران تیمی است که شکست دادن آن خیلی سخت است آیا که بازیکنان آن جنگجو هستند. آنها ماشین های تهاجمی هستند همچون علیرضا جهانبخش و سردار آزمون. در تمرینات تیم ملی حس بازی جهت ۸۰ میلیون نفر وجود دارد و این حس تن مرا می لرزاند. قرعه کشور عزیزمان ایران در جام جهانی خیلی سخت هست. ما علاوه بر مراکش با قهرمانان اروپا و جهان، پرتغال و اسپانیا، همگروه هستیم. در پرتغال، رونالدو و در اسپانیا، راموس کاپیتان هستند. من نمی توانم دروغ بگویم. واضح است که من به این رویارویی ها فکر می کنم ولی با این حال این احساس غرور باقی می ماند و من با آن زندگی می کنم.

می‌خواستم تلفن را روی کی‌روش قطع کنم / قدوس

مادر قدوس: خوشحالم فوتبال، سامان را خراب نکرد

محسن ۶۰ ساله و سیمین ۵۷ ساله پدر و مادر سامان هستند که از گرم ترین نقطه دنیا به یکی از سردترین نقاط دنیا مهاجرت کردند. در وقت جنگ کشور عزیزمان ایران و عراق آنها ساکن اهواز، یکی از شهرهای جنوبی کشور عزیزمان ایران بودند که دمای هوای آن گاهی به ۵۴ درجه هم می رسید. پوست مردم اهواز نسبت به دیگر نقاط کشور عزیزمان ایران کمی تیره تر است و از نظر فوتبالی به برزیل کشور عزیزمان ایران معروف هست. در تابستان می توان تخم مرغ را روی زمین اهواز نیمرو کرد ولی پدر و مادر سامان در وقت جنگ آنجا را به مقصد کرونا در سوئد که دمایش گاهی تا منفی ۲۸ درجه می شود، ترک کردند. آنها از سفر به سوئد و زندگی در این کشور خوشحالند. محسن یک عمده فروش است و سیمین پیش از بیماری در یک شرکت نفتی بین المللی کار می کرد. سیمین که هنوز قدردان پذیرش خانواده اش از سوی سوئد هست، جهت جبران آن کارهای اجتماعی و کمک به جوانان را گزینش کرده هست. سیمین قدوس در این خصوص می گوید: من جهت دوازده سال تمامی آخر هفته ها را با جوانان آسیب پذیر وقت گذراندم تا مطمئن شویم همه چیز روبه راه هست. ۱۰ سال قبل همه چیز فاجعه آمیز بود. خیلی از جوانان از دست رفتند و یا سر از زندان درآوردند. در آن وقت سامان ۱۴ یا ۱۵ ساله بود ولی مطلقاً دلواپس او نبودم چون او می دانست من در همه جا چشم و گوش دارم. من با پلیس در برخورد با فروشندگان مواد و مشروبات الکلی همکاری داشتم ولی به هر حال سامان خودش به این چیزها علاقه ای نداشت. او فقط دنبال فوتبال بود. البته من از این عنوان خوشحال نبودم. فوتبال مانع تحصیل سامان شد و این جهت من ناامیدکننده بود.

والدین ایرانی قدوس نظر خاصی درخصوص بازی او جهت تیم کشور عزیزمان ایران زادگاه آنها ندارند. محسن پدر سامان می گوید: این تصمیمی بود که خود سامان باید می گرفت. او یک تصمیم فوتبالی گرفت و ما هم فقط حمایت خودمان را از او اعلام کردیم.

سامان قدوس با اشاره به بیماری مادرش گفت که می خواهد با فوتبال او را خوشحال کند ولی سیمین نمی خواهد خیلی بیماری اش را بزرگ جلوه دهد.

سیمین در این خصوص گفت: من جهت همسرم محسن و پسرانم سامان و ساسان با این بیماری مبارزه می کنم و آنها می دانند در این راه تلاشم را می کنم. من خیلی نمی توانم مسابقه های سامان را از تلویزیون تماشا کنم آیا که زیاد اوقات جهت درمان در بیمارستان هستم. حتی نمی توانم نتیجه های را روی گوشی ام چک کنم ولی اغلب کارکنان بیمارستان می دانند سامان پسر من است و نتیجه های را به من می گویند. حالا سامان قرار است در جام جهانی، بزرگترین مناسبت ورزشی حضور پیدا کند ولی من با عرض پوزش باید دوره درمانی ام را پشت سر بگذارم بنابراین نمی توانم به روسیه بروم و حتی نمی توانم بازی ها را از تلویزیون تماشا کنم.

از بین خانواده سامان برادر بزرگتر او ساسان هم بازیکن خوبی بود ولی در مقطع نوجوانان تمرکز خود را از دست داد و هرگز نتوانست به سطوح بالاتر برسد و بعد از آن نقش مربی سامان را برعهده گرفت و در اغلب بازی های مهم سامان در استادیوم حاضر است و حالا هم با او به روسیه می رود ولی محسن پدر او باید در کنار مادر بیمارش بماند. با این حال سامان در روسیه تنها نیست. تعدادی از اقوام سامان از کشور عزیزمان ایران به روسیه می روند. پسرعموی محسن از تورنتو و پسرعموهای سامان از دالاس، کانزاس و لندن و تعدادی دیگر از هلند، آلمان و مالمو سوئد به روسیه می روند تا به واسطه فوتبال سامان این خانواده متحد شوند. سامان حتی به واسطه همین فوتبال جهت نخستین بار مادربزرگ ۸۷ ساله خود را دید. سیمین قدوس توضیح می دهد موهایش به خاطر شیمی درمانی کوتاه است ولی گلایه ای ندارد.

سیمین می گوید: از اینکه سامان به فردی تبدیل شده است که جهت دیگران مهم هست، خوشحالم. در اوسترسوندس مردم ما را می بوسند و می خواهند که سامان زیاد در این تیم بماند. من نمی توانم جام جهانی را تماشا کنم ولی می دانم سامان باعث افتخار خود و خانواده اش خواهد شد. همه چیزی که من می خواستم، این بود که پسرانم افراد خوبی باشند و نه تنها به فکر خود، بلکه به فکر دیگران هم باشند و همین طور هم شده است هست. خوشحالم که فوتبال، سامان را خراب نکرد بلکه به رشد او کمک کرد. من بسیار به او افتخار می کنم.

واژه های کلیدی: ایران | زندگی | ایرانی | بازیکن | فوتبال | فوتبالی | بازیکنان | جام جهانی | فوتبالیست | جام جهانی

دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : topsblog

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • کتاب خارجی معروف
  • قیمت کیندل
  • فروشگاه کتاب خارجی
  • خرید کتاب الکترونیکی خارجی
  • خرید کتاب خارجی آنلاین
  • خرید کتاب زبان اصلی قانون
  • کتاب های اقتصاد اورجینال
  • کتب کتابخانه وAPI زبان اصلی
  • کتاب های بازیهای کامپیوتری اورجینال
  • دانلود منابع مرجع اخلاق کسب و کار
  • خرید کتاب های کامپایلرها از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی زبان مدلسازی
  • خرید کتاب زبان های برنامه نویسی زبان اصلی
  • خرید کتاب تکس لاتکس زبان اصلی
  • دانلود منابع مرجع نرم افزار آفیس
  • خرید کتاب نرم افزار های ادوبی زبان اصلی
  • منابع اورجینال نرم افزار ماکرومدیا
  • کتب نرم افزار CAD زبان اصلی
  • هاردکپی کتاب های محاسبات علمی
  • دانلود منابع مرجع شبکه